عشق
 
 
 

عشق
ارسال شده در سه شنبه 19 آذر 1392برچسب:, - 8 PM

من سرم تو کار خودم بود داشتم خوندن نوشتن یاد می گرفنم

nini1.jpg

 

که یه روزی یه دختری رو دیدم

nini2.jpg

 

اون این شکلی بود

nini3.jpg

 

ما با هم دوست شدیم و اوقات خیلی خوبی باهم داشتیم

nini4.jpg

  

من اونقدر دوسش داشتم که بهش هر چند وقت کادو میدادم

nini5.jpg

 

وقتی اون هدیه رو باز می کرد و از کادوم خوشش میومد اینجوری ذوق می کردم

00%20%282%29.jpg

 

در کنارش احساس خوشبختی و غرور می کردم

nini7.jpg

 

ما تقریبا همه شب ها با هم در حال گفتگو بودیم

nini8.jpg
 

همه اطرافیان بهمون حسودیشون میشد و اینجوری نگامون می کردن !

nini9.jpg

 

همه چی خوب و عالی بود حتی فکر می کردم خوشبخت ترین آدم رو زمین هستم

nini10.jpg

 

اما وقتی روز عشق (ولنتاین) شد ..
 
یواشکی تعقیبش کردم و دیدم که اون گلی رو که من بهش دادم رو به یه پسره دیگه داد .. 

nini11.jpg

 

نمی خواستم باور کنم ..

nini12.jpg

 

من اینجوری شدم

nini13.jpg

 

و همچنان اینجوری بودم ..

nini14.jpg

 

سعی میکردم خودمو به بیخیالی بزنم و بهش فکر نکنم

00.jpg

 

 کم کم داشتم فراموشش می کردم

nini_ghelyoon.jpg

 

سخت بود ولی تلاشمو میکردم

nini15.gif

 

بله .. من موفق شدم .. آخرش تونستم اون دختر رو فراموش کنم
nini16.jpg 
 
و در آخر 00%20%281%29.jpg
 

نظرات شما عزیزان:

محمد حسین
ساعت10:51---29 آذر 1392
عکساش نمیاد
پاسخ:واس بقیه میاداااااا...دوباره امتحان کن


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده فاطمه